Better Call Saul نقد و بررسی

Better Call Saul نقد و بررسی

Better Call Saul نقد و بررسی

Better Call Saul نقد و بررسی

Better Call Saul نقد و بررسی
Better Call Saul نقد و بررسی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
| یادداشتی بر سریال Better Call Saul | اپیزود 3 و 4 از فصل 2

| بهتره با ساول تـماس بگیری
| فصل 2 - اپـیـزود 3 و 4
| سه شنبه 11 و 18 اسفند
| مدت زمان : 42 دقیقه
| کارگردان: Scott Winant & Adam Bernstein
|نویسندگان: Vince Gilligan & Peter Gould
 

رسیدیم به اپیزودهای 3 و 4 که کاملا هم بهم مرتبط بودن، در واقع اپیزود 3 مقدمه‌ای بود برای 4، از ساخت تبلیغ توسط جیمی گرفته تا تصمیم به کشتن توکو... که عاقبت هر دو داستان تو اپیزود 4 مشخص شد.

البته اپیزود 4 محوریت کلیش بر مایک بود تا جیمی، و یه چیز خیلی مهمی رو بهمون نشون داد و اون اینکه مایک هم هنوز به اون آدم fixer ای که در BrBa دیدیم تبدیل نشده، کسی که بعد از مرگ جین از راه رسید، جسی رو سر عقل آورد و همه‌چیز رو درست کرد. همون کسی که تو آخر فصل سه، مونولوگ معروفش رو به والتر از دوران پلیس‌بودنش میگه و از این مسئله ابراز پشیمونی میکنه که چرا به یک مرد کتک‌زن و عوضی شانس دوباره داده بوده و به والت پیشنهاد میکنه که اقداماتِ نصفه‌کاره رو بذاره کنار: "No more half measures"

ما هم مقدمات رو بذاریم کنار و بریم سراغ اپیزود 3، اپیزودی که با این لوکیشن یعنی آماریلو شروع میشه:



که این شهر مقصد هواپیمای معروف فصل 2 بود:



مورد بعدی عروسک نوه‌ی مایک هست:


که اگه یادتون باشه اون رو توی اپیزود 2 از فصل 5 برکینگ بد، برای گول زدن اون قاتله به در آویزون کرد:

مورد بعدی، فیلمی هست که جیمی و کیم در آخر اپیزود نگاه میکنن:


فیلم "Ice Station Zebra" که یکی از فیلم‌های مورد علاقه‌ی ساول تو BrBa میشه و بهش اشاره هم میکنه:

و در آخر این نقاشی که البته تو قسمت های قبل بود، فکر کنم اشاره کوچیکی و ایهام ریزی به لقب قبلی جیمی، یعنی جیمی سُرخور یا Slippin jimmy داشته باشه:


اما اپیزود 4، علاوه بر حرف‌های مهم، ارجاعات جالبی هم داشت که به ترتیب مرور میکنیم:
اول از همه، بزرگترین ارجاع، بازگشت دوباره توکو (که تو پست قبل آرزو کردم ایکاش دوباره ببینیمش):


و بازگشت کریزی ایت (Krazy 8)

که توی Br.Bad عمر کم فروغی داشت:


و بازگشت پول‌هایی که اینجوری پیچیده میشدن و فراوان توی BrBa می‌دیدیم:


در مورد توکو گفتیم، در مورد دقت گلیگان هم بگیم، ببینید چقدر به جزئیات توجه کردن:

گردن بندی بود که توی برکینگ بد به گردن داشت:


ارجاع باحال دیگه، این آقا فروشنده اسلحه است که مسلما برای همتون آشنا بوده:

همونی بود که به والتر هفت‌تیر فروخت:



اما فکر نکنم داستانی که ناچو در مورد تیر اندازی با شات گانِ توکو و غیره تعریف کرد رو یادتون باشه...

این داستان رو هنک تو اپیزود 2 از فصل 2 برکینگ بد، یه بار تعریف کرده بود:

من حیصل مجموع اپیزودهای خوبی بودن و چقدر خوبه که با وجود اینکه میدونیم خیلی از این آدمها مردن، میدونیم چطوری مردن، میدونیم عاقبت خیلی هاشون چی میشه ولی بازم داستان برامون جذابیت داره، اینم از هنر های گلیگانه. ضمنا چقدر رنگ‌های این فصل جذاب و شاده، اصلا چشمای آدم حظ میکنه از دیدن سکانس‌ها
 

تعداد بازديد : 371
شنبه 22 اسفند 1394 ساعت: 23:22
نویسنده:
نظرات(0)
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
مطالب تصادفی
ورود کاربران
لینک دوستان