| یادداشتی بر سریال Better Call Saul | اپیزود 3 از فصل 1

| یادداشتی بر سریال Better Call Saul | اپیزود 3 از فصل 1

| یادداشتی بر سریال Better Call Saul | اپیزود 3 از فصل 1

| یادداشتی بر سریال Better Call Saul | اپیزود 3 از فصل 1

| یادداشتی بر سریال Better Call Saul | اپیزود 3 از فصل 1
| یادداشتی بر سریال Better Call Saul | اپیزود 3 از فصل 1
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
| یادداشتی بر سریال Better Call Saul | اپیزود 3 از فصل 1

| بهتره با ساول تـماس بگیری
| فصل 1 - اپـیـزود 3
| سه‌شنبه 28 بـهمن
| مدت زمان : 47 دقیقه
| کارگردان: Terry McDonough
| نویسندگان: Vince Gilligan & Peter Gould
 

راضیم ازش ! :دی

تو این قسمت از همه بیشتر تیکه Here's Johnny ـش رو دوست داشتم (همونطور که تو زیرنویس هم گفتم نقل قولی هست از دیالوگ فیلم درخشش یا The Shining ـه استنلی کوبریک)، اگه دقت کرده باشید، ابتدای اپیزود که یه فلش بکی هست به گذشته (موقعی که چاک هنوز وکالت میکرده) جیمی وقتی وارد اتاق ملاقات میشه، این جمله رو میگه و در آخر اپیزود هم وقتی که داره میره داخل چادر کتل‌من ها... میشه گفت یه حلقه‌ی جالبی از ابتدا تا انتهای این اپیزود طی شد... بسی لذت بردم از این، جدا از اینکه چه خوفی کردن بنده‌ خداها این کتل‌من‌ها!!

صحبت از خوف شد، به شخصه خودم دچار کرک ریزان شدم تو این قسمت: خخخ

بگذریم، چقدر دیالوگ‌های خوب داشتیم تو این قسمت، مثلا یکیش که واقعا خیلی خوب بود، و ترجمه‌اش خیلی سخت بود رو ساول گفت:
"Nacho is Not-cho man, comprendo"

جدا از دیالوگ‌ها، چقدر خوب و آروم آروم دارن مایک رو وارد بازی میکنن، تو راه پله که جیمی باهاش صحبت میکنه، مایک میگه که قبلا پلیس بوده
اونایی که برکینگ بد رو خوب دیدن اگه یادشون باشه تو فصل آخر قسمت 2 فکر کنم، یه بار هنک مایک رو بازجویی میکنه:


(همونجا که بهش میگن بالاخره یکی از آدم‌هات به حرف میاد که حالا بعده‌ها اون دو دقیقه خونین زندان‌ها رقم میخوره و غیره)

 
توی اون بازجویی، یه همچین مکالـمه ای شکل میگیره:

- هنک: شما به عنوان يه پلیس سابق بهم حمله میكنین، درست میگم؟ كجا؟
+ مایک: فیلادلفیا
- هنک: فیلی، .شهر عشق برادری! ما يه سري آدم اونجا ميشناسيم و اونا به ما گفتن كه مسئوليّت
تو به عنوان يه افسر پليس تقريباً به طور دراماتیکی تموم شده؟ ميخواي دربارش حرف بزنيم؟
- مایک: نه, دقيقاً
+ هنک: آره, منم نميخوام
و صحبت در این زمینه به همینجا ختم میشد... حالا توی این سریال فرصت این رو داریم که ببینیم دقیقا ماجرا چی بوده... (درود میفرستم بر هوشیاری خالقین سریال)

یه پی نوشت کوچولو هم بگم که، جیمی یجا به کارآگاه‌ها گفت وقتی فهمدید که در اشتباه هستید، به عنوان معذرت خواهی برام Edible Arrangements بیارین، آناناسش هم زیاد باشه ... که من اسمش رو گذاشتم سبد میوه ولی در اصل اسم مجموعه فروشگاه‌هایی هست که اینا رو میفروشه، و جالب اینکه در سال 2006 فکر کنم توی آلباکرکی شعبه‌اش زده شده، از اونجا که سریال در سال 2002 به سر میبره گمونم یه سوتی کوچیک دادن، این سبد میوه تقدیم شما:

 

تعداد بازديد : 635
سه شنبه 28 بهمن 1393 ساعت: 2:00
نویسنده:
نظرات(0)
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش