|
| بهتره با ساول تـماس بگیری | فصل 2 - اپـیـزود 1 | سه شنبه 27 بـهمن | مدت زمان : 46 دقیقه | کارگردان: Thomas Schnauz |نویسندگان: Vince Gilligan & Peter Gould |
یکی از امیدهای من به زندگی، فصل دومش شروع شد :دی اول یه چیز کلی در مورد سریال بگم، و اون اینکه وقتی میشینی پای این سریال، خیالت تختِ تخته! یعنی گلیگان و نه فقط گلیگان بلکه اون و تیم زیردستش مثل خلبان هواپیمایی میمونن که شما 100% بهشون اعتماد دارین و میدونید که سفینهی خیال و احساستون رو با خیالی آسوده به اوج میبرن، پس هر اپیزود، توی اون یک ساعت، اوهام و افکارتون رو در اختیارشون قرار میدید و لذتش رو میبرید بگذریم، بریم به قسمت اول فصل دوم 1) باز هم یه شروع سیاه و سفید، باز هم یه فلش فوروارد عالی، با این تفاوت که این دفع نسبت به فصل 1 اطمینان بیشتری داریم فلش فوروارد هست، باز هم نشون دادن شهر اوماها ( صرفا برای کسایی که تو فصل اول متوجه این قضیه نشده، اگه دیدین برین به قسمت 2) قسمت 15 فصل آخر برکینگ بد یادتونه؟!! همون قسمتی که برفی بود و هایزنبرگ کبیر مخفی شده بود تو کلبه!! قبل اینکه بره اونجا، آخرین ملاقاتش رو با ساول داشت، و تو اون ملاقات ساول اینطور گفت که: که ترجمش میشه: " عشق و حال تموم شد، از الان اسمـم آقاي عادی ـه یه آدم عوضی ديگه با يه شغل با سه دست شلوار "داکرز" اگه شانس بیارم يه ماه ديگه از الان در بهترین حالت مدير يه کيک پزی توي اوماها میشم " و حالا در دقایق آغازین این اپیزود هم دیدیم که: 2) بعد این میرسیم به آهنگ! آهنگ فوق العاده انتخاب شده، علاوه بر اینکه کاملا به محتوای اون لحظه متناسبه، در قسمتی از آهنگ گفته میشه "How time slips away" که معنیش میشه زمان چه زود میگذره، ولی از نظر لغات توش کلمه "slip" یعنی لغزش استفاده شده که ما رو ناخودآگاه یاد "slippin jimmy" که لقب قبلی ساول بوده میندازه! 3) از هامر H2 هم جالبه بدونید در سال 2003 تولید شده برای اولین بار، و توی این قسمت هم بهش اشاره میشه که این ماشین تازه تولید شده... دقت در جزئیات خیلی خوبه کلا، از روی همین میشه گفت روایت داستان هم با خود سریال یک سال جلو اومده، و اگه فصل 1 در 2002 بود، الان در 2003 یا اوایل 2004 هستیم!
4) و نوبت میرسه به کی؟!
بله! آقایی که ماشینش رو والتر کبیر فرستاد رو هوا! یادتون که؟! 5) "ناچو" تو فصل قبل میگفت من از آدمای عادی دزدی نمیکنم، من از خلافکار ها دزدی میکنم که نتونن ازم شکایت کنن! و دیدیم که همین کارو هم کرد:
پلیسی که برای ماجرای دزدی اومد رو یادتونه کی بود:
بله، همون پلیسی که تو فصل 3 برکینگ بد از اسکایلر سوال میکرد 6) مورد بعدی استخر هست، تصویر بنحوی گرفته شده که پایان راهش مشخص نیست، جیمی رو میبینیم که در ابتدای راه هست اما پایان راه در سمت بالای چپ تصویر بازه و معلوم نیست به کجا ختم میشه، شاید این ایهام ریزی به خود داستان باشه و اینکه بعد "صحنههای سیاه و سفید" چه خواهد شد
ضمنا این صحنه بالا از استخر منو یاد این صحنه از BrBa انداخت:
7) و این چوبپنه بطری!
که این هم دقیقا مشابه چوب پنبه مشروبی هست که گاس به الادیو داد: 8) اینو هم میذارم به عهده خودتون! برداشتش آزاده... فقط در همین حد که اسم این اپیزود سوییچ بود! و ضمنا نوشتهی روی درب اضطراری رو هم یادتون نره...
|
تعداد بازديد : 474
شنبه 22 اسفند 1394 ساعت: 20:33
نویسنده: کیارش بریکینگ بد
نظرات(0)