|
| بهتره با ساول تـماس بگیری | فصل 2 - اپـیـزود 5 و 6 | سه شنبه 25 اسفند و 3 فروردین | مدت زمان : 45 دقیقه | کارگردان: Michael Slovis & Ann Cherkis |نویسندگان: Vince Gilligan & Peter Gould |
و دوباره چه زود رسیدیم به نیمفصل و اپیزودهای 5 و 6... تصور اینکه 4 هفته دیگه قراره تموم شه و یه سال دیگه باید براش صبر کنم، برام سخته، هی... توی این دو اپیزود داستانهای ایجاد شده برای مایک و کیم بطور موازی دنبال شد، و میشه گفت این اپیزودهای میانی فصل بیشتر از اینکه به ساول بپردازن مشغول عمق دادن به شخصیتهای مایک و بخصوص کیم بودند. اما اپیزود پنجم شخصیتپردازی میان این دو برادر رو هم به مرحله جدیدی برد. فلش بک ابتدای اپیزود و خاطرهای که چاک بعدا تعریف کرد نشون داد چاک علاوه بر اینکه در مسائل کاری و حرفهای با جیمی مشکل داره، به جیمی حسودی هم میکنه و به نوعی ازش کینه داره. مثلا در آخر اپیزود به این اشاره میشه که پدرشون جیمی رو بیشتر دوست داشته و یا در اول اپیزود میبینیم که جیمی کار چاک رو مسخره میکنه و وکلا رو آدمهای نادرستی میدونه که خیلی به چاک فشار میاد، کار از اونجایی خرابتر میشه که ربکا هم به جوکهای جیمی میخنده و خودش هم شروع میکنه به جوک گفتن اونجاست که چاک آتیش میگیره، اما نقطه اوجش وقتی هست که در اتاق خواب چاک هم یه جوک مشابه جیمی تعریف میکنه اما با عکس العمل سردی از ربکا مواجه میشه. از سوی دیگه پای برو بچ کارتل و اهالی مکزیک هم داره به سریال باز میشه :دی، و چی از این بهتر، منبع خشونت و هیجان ناشی از اون قراره به سریال تزریق بشه و ضمنا مقدمات آشنایی مایک با گاوس هم رقم بخوره. اگه موافق باشین بریم سراغ اپیزود 5، اپیزودی که با فلش بک اش، معلوم کرد ربکای اسرار آمیز اپیزود 2 کی بوده: ضمنا پوزیشن و قاببندی صحنهی غذا خوردن هم خیلی آشنا بود و شبیه اش رو در برکینگ بد دیده بودیم: مورد بعدی جناب سالامانکا هستن که در آخرای اپیزود وارد صحنه شدند: کسی که در برکینگ بد روی ویلچر بود، و باید ریشه زمینگیر شدنش رو در قسمتها یا فصلهای بعدی جستجو کنیم اما این صحنهی ورود، نکات ظریف و آشنایی داشت، مثلا وقتی هکتور سالامانکا وارد شد، صدای زنگ در اومد و بنحوی گلیگان اعلام کرد "پادشاه زنگها" وارد میشود!! تازه برای تاکید ببشتر یه زنگ هم گذاشته بودند روی میز درست از همون مدلی که روی ویلچر هکتور بود: ضمنا گارسون بریکینگ بد هم حضور داشت: که تو برکینگ بد، مثلا اپیزود 2 از فصل 5 دیدیمش:
تو همین گفتگو با مایک، هکتور مبلغ 5 هزار رو به مایک پیشنهاد میده، ربط خاصی نداره ولی خواستم بگم والتر وایت هم که خودش رو از شرکت "Gray Matter" بازخرید کرد، اونم درست به مبلغ پنج هزار دلار پول گرفت صورت مایک هم یه عده از طرفدارها رو یاد چیزای مختلف انداخته که دیدنش خالی از لطف نبود: به عنوان نکته آخز از اپیزود 6 بگم که سکانسهای کیم رو خیلی دوست داشتم، آهنگ زیبا و تصاویر خوش رنگ و لعاب خیلی خوب از کار در اومده بودند: اما اپیزود 6، اپیزودی که یه دادگاه حقوقی داشت با دیالوگهای سخت اول از همه ماجرای دادگاه رو بصورت خلاصه یه بار تعریف کنم، ماجرا از این قراره که یه آسایشگاهی هست برای سالمندان به نام سندپایپر که چندین تا شعبه هم داره، تو فصل 1 جیمی فهمید که اینا در ازای خدماتی که به سالمندان میدن، پول زیادتر از چیزی که باید رو ازشون میگیرن و درواقع گرون فروشی میکنن. این پرونده با رفتن جیمی به "دیوس و مین" به اونها رسید و قرار شد "اچ.اچ.ام" که قبلا پرونده رو دشاته باهاشون همکاری کنه. به هر حال یه "دادخواهی سنخی" یا Class Action صورت گرفت و الان وکلای مدافعِ سندپایپر ادعا کردن که شاکیان پرونده بخاطر زوال عقلی صلاحیت تشکیل چنین دادخواهی رو ندارن و درخواست ارائهی مدارک پزشکی رو کردن، که البته تیری هست توی تاریکی اما چون معمولا افراد تمایل ندارن پروندههای شخصیشون علنی بشه رو این هم حساب کردن که شاید شاکیها از شکایت خودشون انصراف بدن... بگذریم، بریم سراغ صحنهی "کوییک چاپ" که واقعا عالی بود! حرکتهای مایک، زد و خوردی که پیش اومده بود و همراه شدندش با صدای تبلیغ تلویزیون محشر بود... ناجور بهم چسبید و بازگشت برادرزاده ها با همون جزئیات دوست داشتنی: که در برکینگ بد داشتیم و این چک که جیمی و کیم گرفتند اول از همه این چک در وجه موسسه "Ice Station Zebra" صادر شد که در اپیزودهای قبل بهش اشاره کرده بودم و فیلم مورد علاقه کیم و جیمی بود... ضمنا این چک متلق به بانک "Cradock Marine" هست: که توی اپیزود هفت از فصل پنجم برکینگ بد بهش اشاره شد جایی که Dan Wachsberger میومد تو این بانک و تو صندوقهای مایک پول میذاشت، پول حق السکوت اون شاهدهایی که تو زندان بودن و پولی که برای تولد هیجده سالگی کیلی... که آخرش اینطوری به فنا رفت: تا بررسی اپیزودهای 7 و 8، بدرود! |
تعداد بازديد : 849
چهارشنبه 04 فروردین 1395 ساعت: 10:00
نویسنده: کیارش بریکینگ بد
نظرات(0)